![عکس پیش غذا](https://cdn2.sarashpazpapion.com/p/o/2019/11/16/fcc15e747cac8804695438b68b5b51aduftU0MgF8PNAAQtF0.jpg)
پیش غذا
۲۵ آبان ۹۸
موی سرش از نرمه گوش پائین تر نمی آمد و اگر بلندتر می شد، میان موها را می شکافت به طرفین. پیشانی بلندی داشت و ابروان کمانی. دندانهایی صاف، سفید و زیبا. بینی باریک و کشیده. هرگاه پهلوی چراغ می نشست، نور چراغ رخت برمی بست.
مسرور که می شد، چشم بر هم می نهاد و آرام آرام لبخند روی لبهایش جاری می شد. ملیح می شد، پیامبر. گاهی وقتها هم دانه های سفید تگرگ، میان آن صورت رویایی و دلنشین می نشستند و دلبری اش را صدچندان می کردند. با اینکه نوجوانی بیش نبود، اما هرگز بلند نمی خندید؛ محمد.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
نشسته بودند دور هم خرما می خوردند. هسته خرماهایش را یواشکی می گذاشت جلوی علی. بعد از مدتی گفت: «پرخور کسی است که هسته خرمای بیشتری جلویش باشد.» همه نگاه کردند. جلوی علی(ع) از همه بیشتر بود. علی(ع) گفت: «ولی من فکر می کنم پرخور کسی است که خرماهایش را با هسته خورده.» همه نگاه کردند. جلوی پیامبر(ص) هسته خرمایی نبود. «همه» خندیدند
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.دیر کرده بود. هیچ وقت برای نمازجماعت دیر نمی آمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می کند.
- از شما بعید است، نماز دیر شد.رو به بچه کرد و گفت: «شترت را با چند گردو عوض می کنی» و بچه چیزی گفت. گفت بروید گردو بیاورید و مرا بخرید. کودک می خندید، پیامبر هم.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
تو اینجا چه کار می کنی؟
«- کسی حق ندارد به قرآن محمد گوش کند. اینها سحر است، جادوست. مراقب باشید. نگذارید فرزندانتان به محمد گوش فرا دهند.»
...
در تاریکی شب کنار کعبه ایستاده بودند و به صدای محمد که داشت قرآن می خواند، گوش می کردند... اصلا متوجه روشن شدن هوا نشدند. با طلوع خورشید، چهره های همدیگر را دیدند و...
- تو اینجا چکار می کنی؟
- خودت برای چه از دیشب تا حالا اینجا ایستاده ای؟
- هر دوی شما حماقت کرده اید؟ نمی گویید...
- پس شما چی؟
- من می خواستم بدانم اینکه ادعای پیامبری می کند، چه چیزی در چنته دارد. همین!
- ولی انصافاً صدای زیبایی دارد.
- خجالت بکشید، سحرتان کرده. برای شما زشت است!
- یکبار که عیبی ندارد، قول بدهیم دیگر اینطرف ها پیدایمان نشود، آخر ما ...
- بله اگر مردم ما را اینجا ببینند، روزگارمان سیاه می شود.
- بهتر است زودتر برویم. آفتاب کاملا همه جا را روشن کرده است.
فردا صبح دوباره همدیگر را دیدند و باز بگومگو شروع شد. ابوجهل و ابوسفیان و اخنس ابن شریق! آمده بودند قرآن محمد را بشنوند!
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
سلام عزیزای دلم
اول اینکه ولادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام رو با تاخیر تبریک و تهنیت عرض میکنم😍🌷🌷🌷
و از همه کسایی که متنو مطالعه کردن ممنونم
قبلا این متنو تو استوری گذاشته بودم
خوبه که یکم راجب پیامبر مهربونمون بدونیم🥰
دوم اینکه من هنوز غذای اصلی رو سر سفره نیاورده بودم
و اینکه خیلی ساده بود فقط عکس هول هولی گرفتم که بیام براتون این متن قشنگو بزارم و برم
به بزرگی خودتون ببخشین🤭
مسرور که می شد، چشم بر هم می نهاد و آرام آرام لبخند روی لبهایش جاری می شد. ملیح می شد، پیامبر. گاهی وقتها هم دانه های سفید تگرگ، میان آن صورت رویایی و دلنشین می نشستند و دلبری اش را صدچندان می کردند. با اینکه نوجوانی بیش نبود، اما هرگز بلند نمی خندید؛ محمد.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
نشسته بودند دور هم خرما می خوردند. هسته خرماهایش را یواشکی می گذاشت جلوی علی. بعد از مدتی گفت: «پرخور کسی است که هسته خرمای بیشتری جلویش باشد.» همه نگاه کردند. جلوی علی(ع) از همه بیشتر بود. علی(ع) گفت: «ولی من فکر می کنم پرخور کسی است که خرماهایش را با هسته خورده.» همه نگاه کردند. جلوی پیامبر(ص) هسته خرمایی نبود. «همه» خندیدند
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.دیر کرده بود. هیچ وقت برای نمازجماعت دیر نمی آمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می کند.
- از شما بعید است، نماز دیر شد.رو به بچه کرد و گفت: «شترت را با چند گردو عوض می کنی» و بچه چیزی گفت. گفت بروید گردو بیاورید و مرا بخرید. کودک می خندید، پیامبر هم.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
تو اینجا چه کار می کنی؟
«- کسی حق ندارد به قرآن محمد گوش کند. اینها سحر است، جادوست. مراقب باشید. نگذارید فرزندانتان به محمد گوش فرا دهند.»
...
در تاریکی شب کنار کعبه ایستاده بودند و به صدای محمد که داشت قرآن می خواند، گوش می کردند... اصلا متوجه روشن شدن هوا نشدند. با طلوع خورشید، چهره های همدیگر را دیدند و...
- تو اینجا چکار می کنی؟
- خودت برای چه از دیشب تا حالا اینجا ایستاده ای؟
- هر دوی شما حماقت کرده اید؟ نمی گویید...
- پس شما چی؟
- من می خواستم بدانم اینکه ادعای پیامبری می کند، چه چیزی در چنته دارد. همین!
- ولی انصافاً صدای زیبایی دارد.
- خجالت بکشید، سحرتان کرده. برای شما زشت است!
- یکبار که عیبی ندارد، قول بدهیم دیگر اینطرف ها پیدایمان نشود، آخر ما ...
- بله اگر مردم ما را اینجا ببینند، روزگارمان سیاه می شود.
- بهتر است زودتر برویم. آفتاب کاملا همه جا را روشن کرده است.
فردا صبح دوباره همدیگر را دیدند و باز بگومگو شروع شد. ابوجهل و ابوسفیان و اخنس ابن شریق! آمده بودند قرآن محمد را بشنوند!
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
سلام عزیزای دلم
اول اینکه ولادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام رو با تاخیر تبریک و تهنیت عرض میکنم😍🌷🌷🌷
و از همه کسایی که متنو مطالعه کردن ممنونم
قبلا این متنو تو استوری گذاشته بودم
خوبه که یکم راجب پیامبر مهربونمون بدونیم🥰
دوم اینکه من هنوز غذای اصلی رو سر سفره نیاورده بودم
و اینکه خیلی ساده بود فقط عکس هول هولی گرفتم که بیام براتون این متن قشنگو بزارم و برم
به بزرگی خودتون ببخشین🤭
...
طرز تهیه و دستور پخت های مرتبط
![عکس طرز تهیه عیش السرایا](https://cdn.sarashpazpapion.com/files/recipes/pictures/thumb/2019/05/17/c1b5d6b46838811d9a5e1bb800baf2aaXYXBJ7ez6Zhr8AaT.jpg)
عیش السرایا
![عکس طرز تهیه پیش غذای بادمجان و عدس](https://cdn.sarashpazpapion.com/files/recipes/pictures/thumb/k00imfprab9c3q4jecv0gaibmlrn8kd0OjsOfmIQmCQN64X5.jpg)
پیش غذای بادمجان و عدس
![عکس طرز تهیه آیس پک خانگی](https://cdn.sarashpazpapion.com/files/recipes/pictures/thumb/2019/09/19/4vu63pl0clbp1bee9aprmb6a0ms3btlbivBYN4bv45kNEtPa.jpg)
آیس پک خانگی
![عکس طرز تهیه کیک رژیمی](https://cdn.sarashpazpapion.com/files/recipes/pictures/thumb/2024/08/02/c6845fe8bd7a233df47f6571758ece85wvb0YMx8GFqhv2O6.jpg)
کیک رژیمی
![عکس طرز تهیه خوراک قارچ مادربزرگ](https://cdn.sarashpazpapion.com/files/recipes/pictures/thumb/2024/07/21/93c146d539ba154e8b400e9df106417eZZoYgzkeHsZXQkQi.jpg)
خوراک قارچ مادربزرگ
![عکس طرز تهیه ترشی بادمجون وکلم قرمز فوری](https://cdn.sarashpazpapion.com/files/recipes/pictures/thumb/2024/09/25/9566dbe4744c3b0b5c3c3a108cc8943a6CPgCVaLusdIdfXv.jpg)